آونگ بر صليب سوال- 1-9

ساخت وبلاگ
یکی از معلّمان خوب و اثرگذارم در دوره ی دبیرستان، آقای ایرج اصغری(1320 -1399) بود که پانزدهم دی از میان ما خاکیان رفت. سال 1360 و 61 شمسی، در دبیرستان طالقانی در شهر ساری، در رشته ی فرهنگ و ادب، کلاس یازدهم و دوازدهم، دانش آموز بودم. «آقای ایرج اصغری» دبیر دستور زبان فارسی و آیین نگارش ما بود؛ مردی میانه اندام، گندم گون، متین و آرام و موقّر؛ موهای میانه ی سرش ریخته و از اطراف، وسط سر را پوشش می داد. صورتی تقریباً گِرد، صاف و تراشیده با کمان سیاه رنگِ سبیل بر پشت لب. کیف مشکی چرمینِ زیب داری داشت آونگ بر صليب سوال- 1-9...
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 142 تاريخ : چهارشنبه 20 اسفند 1399 ساعت: 17:36

چیستیِ متن هر چیزی که چرخه‌های کارخانه‌ی ذهن را به کار اندازد، «متن» است؛ متن، دست‌مایه‌ی خوانش و سرمایه‌ی کُنشِ مغز است. از این دید، متن چیزی است که خواننده، بر پایه‌ی خوانش خویش، بهره‌ای یا بازتابشی از آن را از برون به درون ذهن، می‌برد؛ مثلاً هنگامی که در برابر دریایی می‌ایستیم و به آن چشم می‌دوزیم، گستره‌ی دریا، همان متن است. زمانی که زیر درختی می‌ایستید، برگی از آن را به کف می‌گیرید، آن برگ، متن پیش روی شماست. لحظه‌ای که بوی خوشی به دریچه‌ی بویایی شما می‌رسد و حسّ لطیف آن، شما را با خود می‌ آونگ بر صليب سوال- 1-9...
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 202 تاريخ : چهارشنبه 20 اسفند 1399 ساعت: 17:36

سطرهایی از کتاب: متنِ شنیداری: هنوز پرتو خورشید به درون شاخ و برگ درختان باغ نرسیده بود که من رسیدم و کنارشان نشستم. چشمم را به بوته‌های گل، و گوش و هوشم را به صدای چهچه‌ی روح انگیز بلبلکانِ لای شاخ و برگ درختان سپردم. در تماشای گل بوته‌ها چیز جالبی را دیدم. شاخه‌های پرخار و تهی از گل؛ تقریباً همه‌ی بوته‌ها، بی گل بودند. شاید ریخته و یا چیده شده بودند، اما تیغ‌های بلند و نوک تیز در کنار برگ‌های بی گل، خودنمایی می‌کردند. کمی اندیشیدم و دیدم در زندگی ما آدم‌ها هم، رسم طبیعت چنین است که فرصتِ گل‎چ آونگ بر صليب سوال- 1-9...
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 120 تاريخ : چهارشنبه 20 اسفند 1399 ساعت: 17:36